تقاص اشغالگری در خیابان کینگ دیوید
27 مارس 2002- هتل پارک، نتانیا
پسح (به عبری: פסח ) در میان یهودیان روز مقدسی است که آن را به یاد آزادی قوم یهود از قید بردهداری فرعونهای مصر جشن میگیرند و یکی از سه عید بزرگ آنها محسوب میشود. اما عید سال 2002 برای ساکنان سرزمینهای اشغالی، طور دیگری بود.
تعداد زیادی از صهیونیستها در حالی آن سال را در «هتل پارک» خیابان کینگ دیوید شهرک «نتانیا» جشن گرفته بودند که چند هزار نفر از سربازان ارتش اسرائیل مأمور حفاظت از مرکز فلسطین اشغالی بودند و کسی فکرش را هم نمیکرد که یک جوان 25 ساله فلسطینی بتواند وارد آنجا شود. «عبدالباسط محمد قاسم عوده» اهل طولکرم، عصر آن روز با چند بمب دستساز وارد هتل شد تا یکی از بزرگترین عملیات استشهادی تا آن روز را در میان جمع کثیری از اشغالگران رقم بزند.
این اتفاق دقیقاً در ساعت 19:25 رخ داد که طی آن 30 نفر کشته و بیش از 145 نفر نیز زخمی شدند.
به گفته برخی منابع در وزارت جنگ رژیم صهیونیستی، عبدالباسط عوده از مدتها تحت تعقیب نیروهای این رژیم بود و نام وی، چند ماه پیش از اجرای این عملیات در لیست افرادی که روزنامه یدیعوت آحارونوت منتشر کرده بود، ذکر شده بود و به همین دلیل او از یک سال و نیم قبل از اجرای عملیات ناپدید شده و کسی از محل اختفایش خبر نداشت.
عبدالباسط توانست طبق برنامه، از تمامی استحکامات و موانع امنیتی که صهیونیستها در سراسر مناطق اشغالی، چهارراهها و مرزها قرار داده بودند، عبور کرده و خود را به عمق شهرک نتانیا و هتل پارک که آن روز مملو از صهیونیستها بود، برساند.
این عملیات که ستونهای شهرام خالد (شهرک صهیونیستی نتانیا) را به لرزه درآورد، از لحاظ تعداد کشتهها و زخمیها رکورد دو عملیات قبل از خود یعنی عملیات شهادتطلبانه شهید «عزالدین المصری» در رستوران «سبارو» و نیز عملیات استشهادی «سعید حوتری» به نام «دلفیناریوم» که هر دو توسط گردانهای عزالدین قسام (شاخه نظامی حماس) انجام شده بودند را شکست و و وزارت جنگ اسرائیل هم با تأیید این مطلب، این عملیات را هولناک توصیف کرد، بهطوری که پلیس رژیم صهیونیستی در همان موقع در سراسر فلسطین اشغالی به منظور جلوگیری از انجام عملیات شهادتطلبانه، آمادهباش کامل اعلام کرده بود.
شاید بعد از حدود 7سال که صهیونیستها، بدون کابوس «یحیی عیاش» (مغز متفکر و بنیانگذار عملیاتهای شهادتطلبانه گردانهای عزالدین قسام) میخوابیدند، این یکی از هولناکترین ضربات بر پیکر وحشتزده جامعه صهیونیستی بود که یک بار دیگر آنها را به اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی برد؛ روزگاری که یحیی و یارانش جای جای سرزمینهای اشغالی را به قتلگاه صهیونیستها تبدیل کرده بودند.
زمانسنجی حماس برای این عملیات بهگونهای رقم خورد تا بزرگترین عملیات شهادتطلبانه تاریخ فلسطین، مصادف شود با بزرگترین عملیات شهادتطلبانه تاریخ اسلام در دهمین روز از محرم یعنی «عاشورا».
به هر حال شاید، یهودیان اشغالگر قدس، روزی سالگرد عبور اجدادشان از رود نیل و آزادی از بند فرعون را فراموش کنند ولی بعید است هیچگاه سالگرد بزرگترین عملیات شهادتطلبانهای که عبدالباسط عوده برایشان رقم زد را به این سادگیها از یاد ببرند.
متن وصیتنامه شهید عبدالباسط عوده
الحمدالله رب العالمین والصلاة والسلام على سیدنا محمد صلىالله علیه وسلم
میدانم که جدایی بسیار دشوار است اما این سنت خداوند برای مخلوق خود است؛ هیچ کس در این دنیا باقی نخواهد ماند و اگر [این جدایی] باعث اندکی سختی و مشقت برای شما شد انشاءالله تحمل آن در راه خدا آسان خواهد بود و خداوند ثواب و پاداشی عظیم میدهد؛ بدانید که خداوند تعالی مؤمنان را به اندازه ایمان آنها امتحان
میکند. به مادر عزیزم و پدر صالح و درستکارم و برادران و خواهران عزیزم:
هر وقت خبر شهادت مرا شنیدید، سرتان را بالا بگیرید زیرا فرزند شما دیدار خداوند عزوجل را دوست داشت و خداوند نیز مرگ با عزت و کرامت را نصیب وی کرد.
شما را به تقوای الهی و تقرب به خداوند عزوجل در همه شرایط سفارش میکنم و به خداوند اطمینان داشته باشید که هیچگاه [اجر] شما را ضایع نمیکند.
فرزند شما، شهید زنده «عبدالباسط عوده»
فرزند گردانهای شهید عزالدین القسام
حقی که با انفجار گرفته شد
4 اکتبر 2003- رستوران ماکسیم، حیفا
در میان زنان شهادتطلب فلسطینی که در نقاط مختلف سرزمینهای اشغالی دست به عملیات استشهادی زدند، «هنادی جرادات» را باید موفقترین آنها در به هلاکت رساندن اشغالگران دانست.
«هنادی تیسیر جرادات» متولد منطقه «الحی» شهر جنین و وکیلی 27 ساله بود. اندکی قبل از عملیات وی و در پی هجوم ارتش رژیم اشغالگر قدس به منزلشان، برادرش فادی به همراه پسرعمویش صالح به شهادت رسیدند و شاید از آن پس بود که هنادی تصمیم گرفت انتقام خون برادر و دیگر شهدای فلسطین را یکجا بگیرد.
او ششمین زنی بود که تصمیم داشت با انجام عملیاتی استشهادی در یکی از مناطق پر تردد اشغالگران، جان خود را فدای آرمان قدس کند.
روز عملیات، درحالی که به خانواده خود گفته بود برای خرید به همراه یکی از دوستانش به بیرون میرود، راه روستای «برطعه» را در پیش گرفت؛ جایی که آخرین ایست و بازرسی اشغالگران در آنجا قرار داشت. 3روز قبل، هنادی به کمک پسرعموی خود (سامی) در یکی از منازل متعلق به جنبش جهاد اسلامی که آن را در اختیار شهادتطلبان قرار داده بود، ضمن قرائت وصیتنامه تصویری خود در مقابل دوربین فیلمبرداری، نحوه کار با کمربند انفجاری را هم یاد و تصمیم خود را برای انجام عملیات گرفته بود.
او در این تصاویر کوتاه که پس از شهادتش از رسانههای مختلف جهان پخش شد، میگوید: «به حول و قوه الهی تصمیم گرفتم ششمین زن شهادتطلبی باشم که پیکرش به ترکشهایی تبدیل شود که قلب صهیونیستها و شهرکنشینها را که تلاش کردند بذر مرگ را در سرزمین ما بکارند، هدف قرار دهد...»
هنادی در میان 6 خواهر دیگر خود بزرگترین دختر و تنها فرزندی بود که توانست به دانشگاه برود و بعد از 5 سال مدرک وکالت خود را بگیرد.
با گذشتن از روستای «برطعه» و عبور از آخرین مقر ایست و بازرسی صهیونیستها، تا حیفا مانع دیگری در مقابل این وکیل جوان که حالا بمبی قابل کنترل را به همراه داشت، نبود اما هنادی مجبور شد برای رسیدن به حیفا 50 کیلومتر را به سمت شمال برود. برای این کار، او یک تاکسی با شماره پلاک اسرائیلی کرایه کرد و با عبور از روستای برطعه، پوشش فلسطینی خود را نیز تغییر داد.
4 اکتبر 2003 رستوران بزرگ شهر حیفا در ساحل این شهر بندری مملو از صهیونیستهایی بود که برای گذراندن پایان هفته خود به این شهر آمده بودند.
هنادی وارد رستوران «ماکسیم» میشود، سفارش غذا داده و حتی پول آن را هم حساب میکند. پلیس و سایر نیروهای رژیم صهیونیستی وقتی دریافتند هنادی پس از صرف آخرین غذای زندگیاش، با آرامش صورتحساب را پرداخته و سپس دست به عملیات زده است شوکه شدند. آنها ابتدا این موضوع را باور نکردند اما گواه این امر را در صندوق رستوران یافتند چرا که هنادی پیش از انجام عملیات، 90 شیکل پول غذایش را پرداخته بود.
دقایقی از این حضور نگذشته بود که یکی از بزرگترین عملیاتهای شهادتطلبانه از تاریخ شروع انتفاضه الاقصی تا آن روز توسط یکی از زنان شهادتطلب جنبش جهاد اسلامی رخ میدهد.
ناگهان انفجاری مهیب در محل این رستوران موجب میشود تا 19 نفر از صهیونیستهای حاضر در سالن کشته و دهها نفر دیگر نیز مجروح شوند.
اندکی بعد از عملیات، خانواده هنادی از طریق شبکه المنار از انجام عملیات باخبر شده و دقایقی بعد هویت مجری عملیات شهادتطلبانه نیز اعلام میشود. پدر هنادی که از بیماری کبد رنج میبرد با حضور اقشار مختلف مردم در منزلشان که برای عرض تسلیت آمده بودند، گفت: «من از تسلیتگویان استقبال نمیکنم، بلکه از کسانی استقبال میکنم که شهادت دخترم را تبریک میگویند. آنچه که هنادی انجام داد مایه افتخار من است.»
متن وصیتنامه تصویری شهید هنادی جرادات
به حول و قوه الهی تصمیم گرفتم ششمین زن شهادتطلب باشم که پیکر خود را منفجر میسازد تا شهرکنشینان و صهیونیستها را نابود کند. ما فقط خواهان آن نیستیم که باید بهای جنایات آنها را بپردازیم تا مادران ما دیگر بر کودکان و فرزندانشان شیون و زاری نکنند، بلکه ما باید کاری کنیم که مادران صهیونیستها را به عزایشان بنشانیم.
پس از توکل به خداوند متعال تصمیم گرفتم با مرگ که صهیونیستها با آن ما را احاطه کردهاند، خودشان را به محاصره درآورم و کاری کنم که مادرانشان اشک حسرت بریزند. از پروردگار میخواهم ما را در بهشت برین و آنها را در جهنم قرار دهد.
دختر شهادت طلب شما، هنادی تیسیر جرادات